loading...

روزمرگیهای من

بازدید : 633
يکشنبه 26 مهر 1399 زمان : 0:37

محمود دیشبی از شیراز اومد و موهامو تازه اون موقع دید ك کوتاه کردم و دمپایی پرت کرد طرفم ك یکی ب کله‌مان اصابت کرد(':مشتی هم ناسزا بارمان کرد و بسم الله را صدق الله گفت و خلاص(:

اومدیم منزل خاله،تو راه اومدن محمود،مبین پسرعممو ك دوازده سالشه رو،رو موتور میبینه ك پشتشم یه پسربچه دیگه نشسته،میزنه کنار و ب مبین میگه وایسه و اونم باترس وایمیسه و محمود میره هواش،ب مامان میگم مامان برو جلو محمود رو بگیر هرکاری میخاد بکنه باهاش بکنه،دعواش کنه،سرش داد بزنه ولی نزنتش برو جلوشو بگیر ك نزنتش،مامان هم میره ولی محمود یه چنتا چَك میزنه تو گوش مبین و گوششو میپیچونه؛همچنان از تو ماشین نظاره میکردم صحنه رو و آهنگ عاشق‌کشِ آرون افشار پلی و ب اوجش رسیده بود ك همین باعث شد دلم بسوزه و چندی قطره اشك بریزم.

شام رو سپردن ب مو و سونیا و مائم ب عشق اینکه شام رو سرپارك صرف ميكنیم با عشق ماکارونی پختیم ولی پارك کنسل شد(':

یکم نمایش اجرا کردم ك بیشتر بر پایه طنز بود ینی مامان و خاله‌ی بزرگم قهقهه میزدنا(=

سونیا دست کشید تو موهام و خاب رفتم یه ربع ساعتی.

قرار بر پیاده‌روی تا ساعت دو شده ك هنوز درحال عیش و نوشن بزگواران(:

اگر شیری اگر ببری اگر کور
سرانجامت بود جا در ته گور

باباطاهر

شو خش.

+ شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹| 0:39|azooy| |
ما بوسیله هم امتحان میشیم تو این دنیا!
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی